سفرهاي شنتيا
شنتيا مامان اينجا تو چهار ماهي اولين مسافرتيه كه رفتي با مامان و بابا عمه محبوبه مهديه وامير رفتيم زيبا كنار كلي از دست اميرو مهديه مي خنديدي امير ميومد جلوي صورتت مي گفت منو ميشناسي تو هم كلي مي خنديدي تو عكست خوابت رفته ولي براي يادگاری ازت عكس گرفتم.
دومين مسافرتتم تو شش ماهگيت بود كه باهم رفتيم اهواز براي اولين بار سوار هواپيما شدي چقدر استرس داشتم مي ترسيدم تو هواپيما گريه كني آخه گفته بودند تو اوج و فرود گوشت كيپ ميشه خلاصه باكلي ترسو لرز رسيديم اهواز بابا رضا با پسر عمه نادر منتظرمون بودند. خيليم پسر خوبي بودي چون يكساعت پروازو كامل خوابيدي حالا يكي از عكساتو كه تو اهواز انداختي برات ميذارم عمه بيتا لباس كردي ژابيز و آورد شما پوشيديد چقدر هم بامزه شدي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی