شنتیا عشق زندگی

بدون عنوان

1389/12/11 9:34
نویسنده : مامان الهام
384 بازدید
اشتراک گذاری

شنتیا کپل مامان دیگه دلت گردش میخواد تا میبینی یکی لباس پوشیده بره بیرون شروع میکنی به جیغ زدن راستی مامان نمیدونی چقدر جیغ میکشی هممون جلوت کم آوردیم دیروز خاله ندا میخواسته بره استخر انقدر جیغ کشیدی خاله اکرم بردتت دم استخر تا ساکت شدی

دیگه داری سعی میکنی به چهار دستو پا راه رفتن منتها شما عقبکی میری امروز فرداست که راه بیفتی با شیطونیایی که ازت میبینم کارمون در اومده

     

مامانت بمیره مادانا میگه تازگیا که میرم سرکار از خواب که پا میشی کلی گریه میکنی نذار مامانت انقدر غصه بخوره  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)