وقتي پدر كوچك بود
شنتيا دو تا از عكساي باباييتو برات ميذارم تا ببيني چقدر شبيه هم هستيد تو هم مثل بچگي هاي بابايي تپلو شيريني انشاء...خدا هر دوتونو براي من صحيح و سالم نگه داره
شعر بابايي رضا كه براي پسر خوشگلش ميخونه بقول خودش هنوز باورش نميشه كه يه پسر داره.
پسر بابا قشنگه با زندگي يه رنگه
وقتي بابا تو خونست پسر با با رو شونست
بالا و پايين ميره نفس اونو ميگيره
اما بابا مي خنده دور غمو مي بنده
با اينكه خيلي خسته ست لباش مثال پسته ست
دلش چه شاده شاده خوشيش چقدر زياده
پدر و پسر تو ابران با اون لباي خندان
دست علي يارشون خدا نگه دارشون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی